جدول جو
جدول جو

معنی قایم راندن - جستجوی لغت در جدول جو

قایم راندن
(گَ دی دَ)
کنایه از زبونی و تسلیم شدن. (حاشیۀ وحید بر خسرو و شیرین).
- به قایم راندن، کنایه از زبون شدن:
به حیرت مانده مجنون در خیالش
به قایم رانده لیلی با جمالش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قلم راندن
تصویر قلم راندن
حکم کردن
کنایه از رقم زدن، رقم کردن، نوشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کام راندن
تصویر کام راندن
کنایه از به عیش و عشرت زندگی کردن، خوش گذراندن
فرهنگ فارسی عمید
(رُ دَ)
کام راندن در چیزی، کامران بودن در آن چیز. کامیاب بودن و بمراد رسیدن. نایل آمدن به آن چیز. (از آنندراج). بهره بردن از چیزی. متمتع شدن از چیزی:
جهان بکام تو بادای وزیر ملک آرای
که تا بدولت شاه جهان تو رانی کام.
سوزنی.
چون خواجه نخواهد راند از هستی زر کامی
آن گنج که او دارد انگار که من دارم.
خاقانی.
، عیش و عشرت کردن با کسی:
می آورد و رامشگران را بخواند
همه کام ها با سیاوش براند.
فردوسی.
یک چند شها کام بزم راندی
شاید که کنون کار رزم سازی.
مسعودسعد.
ز گیتی کام راندن با تو نیکوست
ترا خواهد دلم یا جفت یا دوست.
(ویس و رامین).
مدت ششماه میراندند کام
تا به صحت آمد آن دختر تمام.
مولوی
لغت نامه دهخدا
آرزو ها و امیال خود را تحقق بخشیدن کام یافتن، عیاشی کردن خوش گذراندن
فرهنگ لغت هوشیار
کلک راندن نیک نوشتن نوشتن رقم کردن: قضا راند چون روز اول قلم شد این بیت من بر سر من رقم
فرهنگ لغت هوشیار
استوار ماندن بر جای ماندن ثابت ماندن استوار ماندن: و عرض خیمه چوبی باشد که خیمه بدان قایم ماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
تسليم القارب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
Ferry
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
transborder
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
übersetzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
feribotla taşımak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
transbordar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
کشتی سے لانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
ফেরি করে আনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
ข้ามเรือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
kupitisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
フェリーで運ぶ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
przeprawiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
להוביל באמצעות מעבורת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
menyeberangkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
नाव से लाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
vervoeren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
traghettare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
transbordar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
перевозити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
перевозить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قایق رساندن
تصویر قایق رساندن
페리로 운반하다
دیکشنری فارسی به کره ای